به کوچه گفته ام :
انتظارش را بیشتر کن.
وباد را
که : بویی برایش میاور
و
سحررا :
که مبادا شبی در آغوشی بخوابد
و ساعت را گفته ام:
هی تیک ، هی تاک ، هی تیک ، هی تاک...
و خدارا گفتم :
- وقتی طاقتم طاق شده بود-
از پول ، ماشین ، موبایل
- خلاصه هرچه می خواهد –
به او ببخشای
اما
اما
یک نفر که به او عشق بورزد
و دوستش داشته باشد
مرحمت مفرما
آمین یا رب العالمین